چهارشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۴
سهشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۸۴
شنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۴
شير تو شير
امروز فهميديم که استاد برای خودش درس مي ده و حل تمرين هم واسه خودش تمرين تعيين مي کنه تقريبا از اول ترم هم اين دو تا وقت نکردند همديگه رو ببينند، حل تمرين محترم شماره تمرينهايي را که ما بايد حل کنيم از زير در دفتر استاد مي اندازه تو! استاد حل تمرين اگر هفته ای يکبار هم احوال استاد را پرسيده بود و کمي از حدود درس ما خبر داشت وضع کلاسش اينطوری نمي شد ما هم کمتر سرگيجگه مي گرفتيم.
امروز فهميديم که استاد برای خودش درس مي ده و حل تمرين هم واسه خودش تمرين تعيين مي کنه تقريبا از اول ترم هم اين دو تا وقت نکردند همديگه رو ببينند، حل تمرين محترم شماره تمرينهايي را که ما بايد حل کنيم از زير در دفتر استاد مي اندازه تو! استاد حل تمرين اگر هفته ای يکبار هم احوال استاد را پرسيده بود و کمي از حدود درس ما خبر داشت وضع کلاسش اينطوری نمي شد ما هم کمتر سرگيجگه مي گرفتيم.
تا حالا از خوندن هيچ نوشته ای انقدر احساس نفرت نکرده بودم، يک گزارش ساده بود از وضعيت زندگی دسته ای از زنان ايرانی؛ زنها و دخترهای معمولي مثل من و تو که مجبورند با شرايط و مسائلي دست و پنجه نرم کنند که تصورش هم برای من و تو غير ممکنه، بعد از ديدن فيلم کافه ترانزيت نوشته بودم مگه همچين رسمي هنوز هم در ايران هست ، بعد از خوندن کتاب زنان خود سوخته فهميدم رسمي که تو فيلم کافه ترانزيت ديدم در برابر چيزهايي که خوندم اونقدرها هم فاجعه نبود.
پنجشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۴
دوشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۴
جمعه، آبان ۲۷، ۱۳۸۴
اشتراک در:
پستها (Atom)