skip to main | skip to sidebar

sound of silence

چهارشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۱

کوه با نخستین سنگها آغاز میشود و انسان با نخستین درد
ارسال شده توسط maryamfd در ۷:۰۲ بعدازظهر

0 نظرات:

ارسال یک نظر

پیام جدیدتر پیام قدیمی تر صفحهٔ اصلی
اشتراک در: نظرات پیام (Atom)

Friendly Neighborhood

  • Anti Memoirs
  • someonelikeu
  • خاتمه از صفر
  • Maryam
  • Soie
  • Eyedeen
  • Playground

Blog Archive

  • ◄  2009 (18)
    • ◄  آوریل (2)
    • ◄  مارس (6)
    • ◄  فوریهٔ (9)
    • ◄  ژانویهٔ (1)
  • ◄  2008 (65)
    • ◄  دسامبر (4)
    • ◄  نوامبر (10)
    • ◄  اکتبر (8)
    • ◄  سپتامبر (13)
    • ◄  اوت (13)
    • ◄  ژوئیهٔ (2)
    • ◄  ژوئن (1)
    • ◄  مهٔ (3)
    • ◄  آوریل (3)
    • ◄  مارس (5)
    • ◄  فوریهٔ (3)
  • ◄  2007 (67)
    • ◄  نوامبر (3)
    • ◄  اکتبر (9)
    • ◄  سپتامبر (1)
    • ◄  ژوئیهٔ (2)
    • ◄  ژوئن (6)
    • ◄  مهٔ (4)
    • ◄  آوریل (9)
    • ◄  مارس (13)
    • ◄  فوریهٔ (1)
    • ◄  ژانویهٔ (19)
  • ◄  2006 (136)
    • ◄  دسامبر (18)
    • ◄  نوامبر (10)
    • ◄  اکتبر (14)
    • ◄  سپتامبر (14)
    • ◄  اوت (13)
    • ◄  ژوئیهٔ (8)
    • ◄  ژوئن (9)
    • ◄  مهٔ (8)
    • ◄  آوریل (10)
    • ◄  مارس (13)
    • ◄  فوریهٔ (8)
    • ◄  ژانویهٔ (11)
  • ◄  2005 (108)
    • ◄  دسامبر (13)
    • ◄  نوامبر (10)
    • ◄  اکتبر (13)
    • ◄  سپتامبر (11)
    • ◄  اوت (10)
    • ◄  ژوئیهٔ (5)
    • ◄  ژوئن (13)
    • ◄  مهٔ (13)
    • ◄  آوریل (2)
    • ◄  مارس (6)
    • ◄  فوریهٔ (4)
    • ◄  ژانویهٔ (8)
  • ◄  2004 (140)
    • ◄  دسامبر (4)
    • ◄  نوامبر (3)
    • ◄  اکتبر (2)
    • ◄  سپتامبر (9)
    • ◄  اوت (8)
    • ◄  ژوئیهٔ (11)
    • ◄  ژوئن (20)
    • ◄  مهٔ (16)
    • ◄  آوریل (9)
    • ◄  مارس (23)
    • ◄  فوریهٔ (15)
    • ◄  ژانویهٔ (20)
  • ◄  2003 (427)
    • ◄  دسامبر (30)
    • ◄  نوامبر (21)
    • ◄  اکتبر (24)
    • ◄  سپتامبر (25)
    • ◄  اوت (33)
    • ◄  ژوئیهٔ (51)
    • ◄  ژوئن (46)
    • ◄  مهٔ (47)
    • ◄  آوریل (38)
    • ◄  مارس (44)
    • ◄  فوریهٔ (41)
    • ◄  ژانویهٔ (27)
  • ▼  2002 (183)
    • ◄  دسامبر (28)
    • ◄  نوامبر (18)
    • ◄  اکتبر (25)
    • ◄  سپتامبر (21)
    • ◄  اوت (29)
    • ▼  ژوئیهٔ (41)
      • کوه با نخستین سنگها آغاز میشود و انسان با نخستین درد
      • لندکروزهای مشکی جوونا رو میگیرند .... خیابونا پر ا...
      • اگر دلت اندازه دریا باشد و شادیهای تمام آسمان در آ...
      • وقتای دلتنگی ، قدم زدن تو یکی از خیابونای تهران ( ...
      • سلام ما یه مجله انگلیسی داریم که چند ماه پیش داشت ...
      • پیچیدم تو خیابون فرعی که پلیس جلوم را گرفت: - کجا ...
      • ستاره های آسمون را دزدیدن، ماه هم دیگه ماه همیشگی ...
      • روزنامه همشهری امروز را خوندین؟! از خوندن صفحه اول...
      • زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت صعب روزی،...
      • نکنه جنگ بشه؟ من از جنگ متنفرم..... ویرانی مطلق......
      • امشب ماه خیلی زیباست. یه آسمون زیبا و ابری و یه ما...
      • اینجا هرروز داره عوض میشه! در واقع من مشغول رنگ با...
      • تازگی یک کتابی خوندم که تصمیم گرفتم به شماها هم مع...
      • یک سوال مهم: اگر شروع کنی به ساختن و خیلی جدی و سخ...
      • گاهی اوقات احساس میکنم واژه ها به تنهای کافی نیستن...
      • اولین سبز طبیعت، طلایی است رنگی که دوامش از همه کم...
      • سه شنبه یه تجربه خیلی بد داشتم که باعث شد حسابی شو...
      • دیروز از اون روزهای بد بود که دیگه نمی خوام هیچوقت...
      • سلام امشب تو راه خونه که بودم ،تا قبل از اینکه سوا...
      • سلام! هری پاتر را خوندین؟! تو کتاب سوم یا چهارم نو...
      • بینم درست می شی یا نه!
      • چقدر امروز نوشتم!
      • از اون سیب زندگی که می گن گاز باید زد با پوست به ب...
      • من یه نقطه ریز تو یه شهر شلوغم، تو شهرم پر از جاها...
      • مریم چرا از وقتی رفتی دانشگاه ساکت شدی؟ ...
      • هی می خواستم نگم نشد! من بدجوری دلتنگم!
      • این سیستم نظر سنجی کلافه ام کرده!
      • امروز خیلی وحشتناک بودم با همه دعوا داشتم! طفلکی د...
      • زندگی صحنه بازیه؟! اگر اینطور باشد حال که قراراست ...
      • مثل اینکه فعلا نمیتونم صداتونو بشنوم!
      • امیدوارم بهتر شده باشه!
      • لحظه به لحظه بدتر میشه!
      • چقدر خنده دار شد اینجا!
      • دارم سعی میکنم صداتونو بشنوم!
      • مریم جون این کار را انجام میدی؟ باشه. مریم اگر بتو...
      • don't carry the world on your shoulders!
      • سلام! تا حالا خودتون خودتون را غافلگیر کردین؟ من ...
      • داشتم تو خیا بون راه می رفتم که اومدی جلوم، - یه ...
      • بیمارستان جای دلگیریه حتی اگر مریض شما حالش خوب باشه!
      • کاش زودتر مرخص بشه و بیاد خونه، اینجا خیلی سوت و ک...
      • سلام! ...
    • ◄  ژوئن (21)

About Me

maryamfd
مشاهده نمایه کامل من