یکشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۴

وضعيت ما روي اين کره زمين عجيب است . هريک از ما به طور غير ارادي و بي دعوت بدون اينکه بدانيم براي چه و به چه دليل ، براي يک اقامت کوتاه در اينجا حضور پيدا مي کنيم . در زندگي روزمره خود تنها اين احساس را داريم که به خاطر ديگران در اينجا هستيم ، به خاطر آنهايي که دوستشان داريم و براي کسان ديگري که سرنوشت آنها با سرنوشت خود ما گره خورده است.
اين فکر اغلب مرا نگران مي کند که زندگي من به ميزان بسيار زيادي بر مبناي کار انسانهاي ديگرست و نسبت به آنها احساس دين زيادي مي کنم .
...................
گرچه در زندگي روزمره يک گوشه نشين نوعي هستم ، آگاهي از تعلق به جامعه نامرئي کساني که در راه کشف حقيقت ، زيبايي و عدالت تلاش مي کنند ، مرا از اينکه احساس انزوا بکنم حفظ کرده است.
....................
احساس اينکه در وراي هر آنچه مي توان تجربه کرد چيزي وجود دارد که ذهن ما هرگز نمي تواند آن را تسخير کند و زيبايي و شکوه آن تنها به صورت غير مستقيم و به صورت بازتابي ضعيف به ما مي رسد......


اين قسمت را تو يکي از پيوستهاي کتاب انيشتين ، عمري در خدمت علم خوندم. قسمتهايي از سخنراني انيشتين در انجمن آلماني حقوق بشراست. کتاب را يک شب تا صبح تو فرودگاه دبي خوندم ، حدود 4:30 ، 5 صبح به اين قسمتهاي کتاب رسيدم. سرم که خلوت بشه يک قسمتهاييش را دوباره مي خونم ، نسبيت موضوع جالبيه ولي بهتره سعي نکني از 12 شب تا 5 صبح ازش سر در بياري!

جمعه، مرداد ۰۷، ۱۳۸۴

Live your dreams
it's not as hard as it may seem
It's gonna be a tough week!
ماه گذشته دو هفته قبرس بودم و کلی عکس گرفتم، عکسها را کم کم در فتوبلاگ می ذارم.

جمعه، تیر ۱۰، ۱۳۸۴

swimming in wavy sea..........