سه‌شنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۶

امروز از صبح فقط تصویر داشتم. باز از اون سرما خوردگی هایی که صدا رو با خودش می بره. نکته اش اینجا بود که فردا مهلت تحویل پروژه است و از صبح باید با مدیر کنترل پروژه و مدیر عامل و بقیه آدمهای مربوط و حتی نامربوط صحبت می کردم . هرکدوم اول با تعجب نگاهم می کردند، منم مجبور بودم با ایما و اشاره بهشون بفهمونم که امروز فقط تصویر دارم!
نه وقتی برای نوشتن، نه برای فکر کردن. نه وقتی برای پیاده روی، نه شنا.
نه وقتی برای دیدن دوستان، نه حتی وقتی برای با هم بودن.
همش درس و کار و مقاله!

جمعه، آبان ۰۴، ۱۳۸۶

بعضی وقتها دوست داری آخر هفته، دو هفته استراحت کنی! آخرهای این هفته با آیدین به این نتیجه رسیده بودیم که کاش آدمیزاد هم می تونست TDMA بشه!
درست وقتی فکر می کنی توقعات استاد در حال تمام شدنه و داری به دفاع نزدیک می شی ، می فهمی که اشتباه فکر کردی!
دوست داشتم:

youth has no age.
Pablo Picasso

People talk about the meaning of life; there is no meaning of life, there are lots of meanings of different lives, and you must decide what you want your own to be.
Joseph Campbell

I say that the strongest principle of growth lies in human choice.
George Eliot

A mind always employed is always happy. This is the true secret, the grand recipe for felicity. Thomas Jefferson

جمعه، مهر ۲۷، ۱۳۸۶

دیشب داشتم یک کتاب پزشکی می خوندم یاد سالهای دبیرستان افتادم، اون موقع از زیست بدم میومد، ولی دیشب حسابی لذت بردم.

چهارشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۶

فکر نمی کردم فرانسه یاد گرفتن انقدر لذت بخش باشه، بعد از یک هفته ریاضی و بحث فنی و... کلاس فرانسه آخر هفته یک استراحت ذهنی لذت بخشه.
یک شغل لوس بی مزه، یک پروژه فوق لیسانس هیجان انگیز، زندگی باید متعادل باشه!

سه‌شنبه، مهر ۱۰، ۱۳۸۶

مقاله اول رو submit کردم، ترم اول کلاس فرانسه و کلاس GSM تموم شدن ، فکر کنم اینجا بیشتر به روز بشه!