یکشنبه، مهر ۱۰، ۱۳۸۴

گاهي هنگام تنها قدم زدن در جنگلي در روزي گرم و تابستاني ، جنبش صدها جانور را مي بينيم يا مي شنويم، که پرواز مي کنند، جست و خيز دارند ، مي خزند، در زير زمين پنهان مي شوند. با نزديک شدن ما جانوران وحشت زده مي گريزند، پرندگان پريشان مي گردند، ماهيها در آبگيرها پراکنده مي شوند؛ ناگهان در مي يابيم که ما در اين سياره بي طرف به چه اقليت خطرناکي تعلق داريم و، چنانکه اين سکنه گوناگون نشان مي دهند، براي لحظه اي احساس مي کنيم که در زيستگاه طبيعي ايشان ميهمان ناخوانده ايم.

درس های تاريخ ، ويل و آريل دورانت

0 نظرات: