یکشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۵

کتاب زبانی که تدريس می کنم، آخر هر فصلش يک تمرين تستی داره، بچه ها بايد به نوار گوش کنند و برای هر سوال از بين دو تصوير، جواب درست رو علامت بزنند.متن يکی از تمرينهای امروزشون اين بود:
can you hit a ball?
yes, I can.
تصوير اول يه خانومه بود که با چوب بيس بال داشت يک توپ رو می زد، دومی هم يه آقاهه بود که توپ ازش رد شده بود و چوبش به توپ نخورده بود. موقعی که بچه ها دارند سوالها رو جواب می دن معمولا حواسم هست که چه جوری جواب درست رو انتخاب می کنند. نوار رو که نگه داشتم، پسر کوچولو با اعتماد به نفس گفت معلومه ديگه، خانومها که نمی تونند توپ رو اينجوری بزنند. اين رو گفت و تصوير دوم رو انتخاب کرد، دختر کوچولو يک کم عکسها رو با دقت نگاه کرد و اولی رو انتخاب کرد. آخر سر غلطهای هرکدوم رو چک کردم و جواب درست رو توضيح دادم، تا بالاخره به سوال کذايی رسيدم، پسر کوچولو هيچ جوری قبول نمی کرد که تو عکس خانومه توپ رو با چوبش زده، برای قانع کردن من هم يک سری حرکتهای عجيب انجام داد و گفت که آقاهه تو عکس توپ رو اينطوری می تونه بزنه. خنده ام گرفته بود، اگر آقاهه می خواست توپ رو با اون حرکتها بزنه، حداقل بايد سه بار توپ از جلوش رد می شد، فسقلی حاضر بود تمام قوانين فيزيک را نقض کنه ولی قبول نمی کرد که جوابش اشتباهه و خانومه تو عکس توپ را با چوبش زده !

پ.ن. پسر کوچولو 11 سالشه و فکر نکنم چيزی از قوانين فيزيک بدونه.

0 نظرات: