سه‌شنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۵

رفته بودم بدمينتون بازی کنم، گوشه سالن توپهای واليبال يک چشمکی می زدند! چند سالی می شه که بازی نکردم، توپم گوشه کمد خاک گرفته، امروز هم همه برای بدمينتون اومده بودند، هيچ کس نبود که باهاش واليبال بازی کنم!
با ديدن توپها و زمين واليبال و بوی سالن ورزش ياد تيم واليبال مدرسمون افتادم، هم دلم برای بچه ها تنگ شد، هم بازی ، هم داد و فريادهای کنار زمين.

0 نظرات: