جمعه، تیر ۰۱، ۱۳۸۶

نه اینکه حرفی برای گفتن نباشد....
هر روز اتفاقاتی میفته که دلم بخواد درباره اش بنویسم ولی آخر روز می بینم وقت نشد، هر شب هم می گم بمونه فردا، این فردا هم معلوم نیست کی می رسه!

هر ماه بالاخره یکی دو نفر از دوستان و آشنا ها بودند که بخوام تولدشون رو تلفنی تبریک بگم یا براشون هدیه بخرم، چند وقته که دوستام در حال مهاجرتند، دیگه بیشتر ای میل می زنم .....

0 نظرات: