شنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۷

امروز آخر وقت کمی بیکار بودم، با دو تا از آقایون همکار بحث کار کردن خانوم ها پیش اومد، خیلی سعی کردم از کنار بحث کردن باهاشون رد بشم، نظرشون رو می دونستم و آخر وقت هم خسته بودم ولی آخرش انقدر لجم دراومد که نتونستم جلو خودم رو بگیرم! به نظرشون خانوم ها طوری آفریده شدند که تو خونه کار کنند و اگر هم بیرون خونه کار کنند فقط به خاطر پوله! به من هم میگفتند تو هم لابد فقط به خاطر پول کار می کنی! باید اعتراف کنم که خیلی عصبانی شدم، این طرز فکر رو تو اطرافیان خودم کمتر دیدم تو نسل خودمون هم همینطور، فکرنمی کردم دو تا آدمی که هر روزمی بینمشون و با هاشون پروژه مشترک دارم اینطوری به قضیه نگاه کنند.
البته تمام حرفهاشون به این دو جمله ایکه من گفتم ختم نمیشد ولی این دو نظر بیشتر از همه منو عصبانی کرد، سعی کردم تا جایی که میتونم باهاشون منطقی بحث کنم و نظرم رو بگم. موقعی که بحث سر این دو جمله کذایی بود همهش صورت یه آشنایی جلو چشمم بود.
یک خانوم همسن مادر خودم، بعداز یک عمر خانه داری یک کاری رو برای خودش شروع کرده بود، نیاز مالی هم نداشت، می گفت تا حالا کاری جز بچه داری و خونه داری نکردم، یک جای خالی حس می کردم، هیچ اثری از من تو دنیا نبود، می خواستم یک کاری انجام بدم که من توش وجود داشته باشه........

0 نظرات: