یکشنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۶

گاهی اوقات با یک نفر که صحبت می کنی، انگار تو سرت یه جرقه می زنه : آهان اشکال کارم اینه...!
صحبت با این دوست جدید رو دوست دارم، باعث می شه بهتر خودم رو ببینم.
Valentine's day!
پنجشنبه من تو بیمارستان گذشت. یکی از عزیزان عمل جراحی داشت و منم تو بخش راه نداده بودند، پایین تو سالن بیمارستان نشسته بودم و با موبایل از بابا که تو بخش رفته بود خبر می گرفتم. چند ساعت تنهایی تو سالن بیمارستان به نگرانی و تماشای مردم گذشت. خودم می دونستم که بیخودی انقدر مضطرب و نگرانم ولی کاریش هم نمی شد کرد. تا بعدازظهر که عزیز ما عملش تموم بشه و به هوش بیاد، سخت گذشت.
خوشبختانه همه چیز به خیر گذشت.
بالاخره بعد از مدتها تونستم بدون فیلتر شکن اینجا سر بزنم. خوشحالم، دلم تنگ شده بود!
بالاخره منم فوق لانس شدم. ماه پیش دفاع کردم و تموم شد. جلسه دفاع فوق رو بیشتر از دفاع لیسانس دوست داشتم، از کاری که انجام داده بودم و نتایجش خیلی راضی بودم، ( استادها هم همینطور!) و خلاصه اینکه خوشحالم که تموم شد و خوشحالم که خوب تموم شد. :)

یکشنبه، آبان ۲۷، ۱۳۸۶

At night when all the world's asleep
The questions run so deep........
And even when the song is over
Where have I been
Was it just a dream?
And though your door is always open
Where do I begin
May I please come in?

پنجشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۶

توحش تو شهر ما موضوع عجیبی نیست. وحشی ها همه جا هستند، بدون شاخ و دم!

سه‌شنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۶

امروز از صبح فقط تصویر داشتم. باز از اون سرما خوردگی هایی که صدا رو با خودش می بره. نکته اش اینجا بود که فردا مهلت تحویل پروژه است و از صبح باید با مدیر کنترل پروژه و مدیر عامل و بقیه آدمهای مربوط و حتی نامربوط صحبت می کردم . هرکدوم اول با تعجب نگاهم می کردند، منم مجبور بودم با ایما و اشاره بهشون بفهمونم که امروز فقط تصویر دارم!
نه وقتی برای نوشتن، نه برای فکر کردن. نه وقتی برای پیاده روی، نه شنا.
نه وقتی برای دیدن دوستان، نه حتی وقتی برای با هم بودن.
همش درس و کار و مقاله!

جمعه، آبان ۰۴، ۱۳۸۶

بعضی وقتها دوست داری آخر هفته، دو هفته استراحت کنی! آخرهای این هفته با آیدین به این نتیجه رسیده بودیم که کاش آدمیزاد هم می تونست TDMA بشه!
درست وقتی فکر می کنی توقعات استاد در حال تمام شدنه و داری به دفاع نزدیک می شی ، می فهمی که اشتباه فکر کردی!
دوست داشتم:

youth has no age.
Pablo Picasso

People talk about the meaning of life; there is no meaning of life, there are lots of meanings of different lives, and you must decide what you want your own to be.
Joseph Campbell

I say that the strongest principle of growth lies in human choice.
George Eliot

A mind always employed is always happy. This is the true secret, the grand recipe for felicity. Thomas Jefferson

جمعه، مهر ۲۷، ۱۳۸۶

دیشب داشتم یک کتاب پزشکی می خوندم یاد سالهای دبیرستان افتادم، اون موقع از زیست بدم میومد، ولی دیشب حسابی لذت بردم.

چهارشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۶

فکر نمی کردم فرانسه یاد گرفتن انقدر لذت بخش باشه، بعد از یک هفته ریاضی و بحث فنی و... کلاس فرانسه آخر هفته یک استراحت ذهنی لذت بخشه.
یک شغل لوس بی مزه، یک پروژه فوق لیسانس هیجان انگیز، زندگی باید متعادل باشه!

سه‌شنبه، مهر ۱۰، ۱۳۸۶

مقاله اول رو submit کردم، ترم اول کلاس فرانسه و کلاس GSM تموم شدن ، فکر کنم اینجا بیشتر به روز بشه!

یکشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۸۶

امروز اول مهر است، امروز اول مهر است و بعد از 19 سال من هیچ کلاسی ندارم! حس عجیبیه.......
اگر وسوسه استاد و خانواده بالاخره کار خودش رو بکنه شاید باز هم اول مهر کلاس اولی بشم، ولی خیلی هم مطمئن نیستم.

چهارشنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۶

"So, whatever you want to do, just do it....Making a damn fool of yourself is absolutely essential."
Gloria Steinem

دوشنبه، تیر ۱۱، ۱۳۸۶

زندگی از اون زاویه

آقای تاجر: الان رو چی کار می کنی؟ پروژه ات در چه زمینه ایه؟
وقتی یک نفر که هم رشته ات نیست و میدونی به احتمال زیاد فارسی تخصصی اش هم تعریفی نداره، این سوال رو می پرسه ، می مونی که چه جوری ساده براش بگی ماجرا چیه. البته من زیاد زحمت نکشیدم یک عنوان کلی انگلیسی تحویلش دادم.
- statistical signal processing!
- فوری گفت به DSP هم مربوط میشه؟
خوشم اومد، خوب باهوش بود.
- آره، یه جورایی.
- فکر کنم DSP چیز خوب و پر کاربردی باشه، نه؟
- آره، چطور مگه؟
- آخه chip هاش خوب فروش می ره!
جالب بود تا حالا ازاین زاویه دنیا رو نگاه نکرده بودم!

پنجشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۸۶

سهمیه بندی بنزین

بعد از شنیدن خبر هرچی تلویزیون خودمون رو این کانال اون کانال کردم همه جا امن و امان بود و هیچ خبری از آشوب و آتش سوزی نبود . امروز صبح خبر زیر رو در روز آنلاین دیدم:

از آنجا كه سهميه بندي بنزين واكنش ها و تبعات متفاوتي به دنبال داشته و حجم تخريب ها و ضايعات انساني بسيار زياد بوده، از سوي شوراي امنيت ملي به تمام رسانه ها اعلام شده از انعكاس تخريب ها خودداري كنند. در اين بخشنامه به رسانه ها دستور داده شده از درج هر خبري مبني بر تخريب، كشته شدن افراد و آتش سوزي در اين زمينه پرهيز نمايند.

این جور مواقع آدم یاد کارتون رابین هود می افته. ........ ساعت 1 نصف شب، همه جا امن و امانه.......!
بنزین بازی ابراهیم نبوی هم جالب بود امروز، البته با این مطلب که سهمیه بندی اثر چندانی بر زندگی مردم نداره موافق نیستم، فکر نمی کنم اینقدر ها هم بی اثر باشه.

پ.ن. :چند وقته برای باز کردن لینک هایی که اینجا می ذارم باید از فیلتر شکن استفاده کرد .خودم چند وقته با Tor زندگی می کنم وگرنه هیچی باز نمی شه!

سه‌شنبه، تیر ۰۵، ۱۳۸۶

Lots of Bonjovi!

The Last Night

I know, you, heard it all before
There's nothing worse than living less
When you yearn for something more
Makes no sense, its, hard to understand
When there's something that should fill you up
Keeps slipping through your hands

Lost Highway
Life changes like the weather

You grow up, grow old or hit the road ’round here
So I drive, watching white lines passing by

Everybody's Broken
It's ok, to be a little broken

Everybody's broken, in this life
It's ok, to feel a little broken
Everybody's broken, your alright
It's just life

........................