چهارشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۱

خانه تکانی ذهنی
این رسم نوروز و نو شدن را خیلی دوست دارم، نمی خوام خود خواهانه قضاوت کنم ولی فکر می کنم زیباترین سال نو را ایرانیان دارند. البته چنین قضاوتی از یک ایرانی اصلا بعید نیست!
امروز بعدازظهر برای انجام چند کار بیرون رفته بودم و طبیعتا توی ترافیک گیر کردم. این ترافیک تهران اگر یک مزیت هم داشته باشه اینه که وقتی برای فکر کردن به آدم می ده ( توفیق اجباری!). این چند روزه داشتم سعی می کردم سال گذشته را بررسی کنم و ببینم چقدر تغییر کردم و چرا ( قابل توجه اونایی که تو کوه می گفتن چرا قیافه ات کمی توهم رفته؟!!)، این ترافیک امروز هم وقت مناسبی بود برای رسیدگی به فکرهای باقیمانده!
نمی تونم بگم سال خیلی شادی را داشتم، نه، ولی سال غمگینی هم نبود. سال عجیبی بود، از تعدادی از دوستانم دور شدم و به بعضی دیگر نزدیک. به طور خاص می تونم بگم که از دوستان دانشگاهی دور شدم و این خبر خوبی نیست. اما خبر خوب نزدیک شدن به چند نفر از آدمهایی بود که چیزهای زیادی از آنها یاد گرفتم. البته وضعیت دوری از دوستانم تو این هفته های آخر کمی تغییر کرد و از این موضوع خوشحالم،خوب که فکر می کنم می بینم شاید گاهی دوری هم باعث یادگیری بشه، به شرط اینکه بیش از حد طول نکشه.
امسال برای اولین بار به طور جدی راجع به بعضی مسائل فکر کردم، برای اولین بار اتفاقی برام افتاد که برای یه آدم مغرور نسبتا بزرگ بود، برای اولین بار یک عمل جراحی داشتم و تاثیر شرایط فیزیکی بر روی شرایط روحی را با تمام وجود درک کردم و برای اولین بار از ورقه های امتحانی که تحویل داده بودم خجالت کشیدم! این اتفاقات اکثرا خوشایند نبودند ولی به جای بهایی که برای تک تک آنها پرداختم چیزهای زیادی یاد گرفتم .
یه سوال:
شهری وجود داره که خیلی دوستش داشته باشید؟ این سوال را یه جور دیگه هم می تونم بپرسم ، از بودن در شهری احساس آرامش می کنید؟
حالا یک سوال دیگه:
اگر همچین شهری براتون وجود داره میتونید بگید چه حسی بهتون دست می ده وقتی جاهای دوست داشتنی این شهر را با دوستانتون تقسیم میکنید و تمام شهر را با آنها میگردید؟
اگر جواب این سوال را بدونید حتما میتونید بفهمید که تابستان امسال در شیراز چقدر به من خوش گذشت!
یه تجربه کاملا جدید هم وب لاگ نویسی بود، تا قبل از آن برای خودم زیاد نوشته بودم ، گاهی برای مجلات دانشگاه هم چیزهایی نوشته بودم ولی هیچ وقت نظرات و لحظات روزانه را با کسی تقسیم نکرده بودم. از این موضوع خوشحالم. مطلب دیگری که در اثر وب لاگ نوشتن و وب لاگ خواندن کشف کردم تفاوت آدمها و نوشته هاشون بود.
شاید امسال چگالی تلخیها از سالهای پیش بیشتر بود ولی چگالی یادگیریها هم خیلی بیشتر از سالهای پیش بود.
سال خوبی را برای همه شما، دوستان خوبم و خودم آرزو می کنم.

0 نظرات: