اینم یه بار دیگه:
اینجا فعلا تعطیله!
بر می گردم ولی نمی دونم کی!
skip to main |
skip to sidebar
Friendly Neighborhood
Blog Archive
-
▼
2003
(427)
-
▼
ژوئن
(46)
- اینم یه بار دیگه: اینجا فعلا تعطیله! بر می گردم ول...
- Decoder Decoding کار مهمیه، چند وقته کشف کردم که d...
- ساعت 12:10فکر کنم امشب از اون شبهای بیداریه!
- آدم اگر شب خواب ببینه که آقایون با چادر مشکی تو خی...
- sometimes you wanna runaway but you never know wha...
- در صورتش دقیق شدم، شکسته شده بود، کمی چین و چروک د...
- اون جملهisn't life strange از اینجا اومده: یکی از ...
- حدود دو هفته تا شروع کار آموزی وقت دارم....استراحت...
- ISN'T LIFE STRANGE?!
- گرفتم! امروز بعد از مدتها رفتم کانون و مدرکم را گر...
- هری پاتر.... هری پاترررررررررررر قبول نیست، من هری...
- دستهایم نمی خوام همیشه یه چیزی را محکم توی دستهام...
- تولد، تولد!! چند روزیi که اینجا یکساله شده، من کمی...
- آپارتمانت ، جایی است که در آن کتاب می خوانی و می ت...
- داشتیم حرف می زدیم، گفت اون ترم تو ترم سختی داشتی....
- NO ONE CAN ALWAYS BE STRONG!
- هفته پیش درباره داوکینز و یکی از کتابهاش ، ژن خود...
- هفته پیش درباره داوکینز و یکی از کتابهاش ، ژن خود...
- دوستم: اون دو تا را نگاه کن، دلم برای فلانی می سوز...
- یه خبرهاییه! از خوابگاه علوم پزشکی ( دانشگاه تهران...
- این چه وضعشه؟ هی آدم را از حس امتحانات پرت می کنند...
- FUZZY.....FUZZY!
- فعلا به جای درس خواندن می شه با matlab کارهای خوب ...
- خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج؟؟ ...
- امروز هم امتحانات برگزار نشد، اشتباه....این راهش ن...
- امروز هم امتحانات برگزار نشد، اشتباه....این راهش ن...
- از نوارهای خودم خسته شده بودم، رفتم سراغ نوارهای ق...
- امروز صبح امتحان الکترونیک داشتیم، به خاطر اتفاقات...
- درست شد، درست شد! هورااااااااااااااااااااااااا!!!!...
- فعلا کامپیوتر ندارم، مریض شده بیچاره!
- فرض کن استاد یک ترم سر کلاس درباره الکترونیک صحبت ...
- چی شده؟ دقیقا نمی دونم، چند وقتی است که تقریبا نمی...
- خواندن یعنی : چیزی آنجاست، چیزی که از نوشته ساخته ...
- دیشب: یک جمع صمیمی، شوخی، خنده، باد، مهتاب و : An...
- مشغول خواندن یکی دیگه از کتابهای کالوینو هستم، اگر...
- خوش گذشت، خیلیییییییییییییییییی:)
- می خوام براتون بنویسم، ولی هروقت برگشتم خونه!
- دو تا سوال مهم هست که آدما از خودشون می پرسن: از ک...
- دیشب شادی کوچولو را برده بودیم بیرون، موقع قدم زدن...
- قبول نیست، مثل اینکه چشمهام منو لو می دن، فکر کنم ...
- گفت: تقصیر خودم بود. گفتم: خوب باهاش صحبت کن، براش...
- THERE'S SOMETHING MISSING!
- آدمهای نزدیک و عزیز نگاههاشون تلخ و خسته است، نگاه...
- شب امتحان! :(( ....
- چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد من نه آنم که زبونی...
- مهندس! فکر می کنی چه حسی بهت دست می ده وقتی موقع د...
-
▼
ژوئن
(46)
0 نظرات:
ارسال یک نظر