پنجشنبه، مهر ۰۳، ۱۳۸۲

موقع تماشای فیلم نفس عمیق دیدیم بعضیها خوابشون برده ، فیلم که تمام شد کمی همدیگر را نگاه کردیم، می خواستیم بدونیم کی تو جمعمون چیزی از فیلم فهمیده، یک کم درباره اش حرف زدیم ، احساس می کردم کارگردان خودش را گذاشته بود سر کار یا ما را؟! امروز تو فکرهای خودم که بودم برای خودم چیزهایی را که دیده بودم تحلیل کردم، نتیجه اش را اینجا براتون می نویسم، اگر هنوز فیلم را ندیدید خوندنش را زیاد توصیه نمی کنم، خودم همیشه دوست دارم اول فیلم را ببینم بعد مطلبی درباره اش بخونم، اگر شما هم طرفدار این طرز فکر هستید بقیه این نوشته را نخونید!

بعد از فیلم که باهم صحبت می کردیم چیزی که همه می پرسیدند این بود که بالاخره کی بود که مرد؟ اون دوتا شخصیت اصلی بودند یا دو نفر دیگه ، داشتم فکر می کردم مگر فرقی هم می کنه؟ دو نفر مردند و دو نفر دیگه هم توی مه به راهشون ادامه دادند، شاید ایده پرسیدن این سوال بود که واقعا زندگی در مهی به اون غلیظی با مرگ فرق چندانی داره؟ مثل همون صحنه اول فیلم که فکر می کردی هنر پیشه توی آب غرق شده و بعد معلوم می شد نفس عمیق گرفته و رفته زیر آب! بعضیها گاهی از آب میان بیرون و نفسی تازه می کنند بعضیها هم انقدر زیر آب می مانند تا خفه می شوند. شاید برای بعضی آدمها زندگی با مرگ فرق ( در مواردی هم فاصله )چندانی نداشته باشه.
راستی دوست دارم اده های بقیه را هم بدونم.*

*فیلم یک نکته دیگه هم داشت که فقط دانشجوهای KNT می تونن بفهمن!!! ;)

0 نظرات: