چهارشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۳

ماراتن تمام شد، من هنوز زنده ام!

خوابهای شیرین
خواب 1:
در ورودی یک شیکه عصبی ایستاده بودم، تابع فعالیتش را از آنجا نمی تونستم ببینم، روی پنجه پا بلند شده بودم سعی می کردم ببینم تابعش چیه!
خواب 2:
چند تا از قضایا و فرمولهای مهم کدینگ دنبالم می دویدند، من بدو اونا بدو....!


نظریات فوتبالی
دوست ندارم دوازه بانها خوب باشند، خوب و آماده که باشند کسی نمی تونه گل بزنه، حوصله تماشاگرها سر می ره!

0 نظرات: