جمعه، مهر ۱۲، ۱۳۸۱

یه مطلبی اون پایین نوشته بودم راجع به بعضی شغلها و روح وجسم واین حرفا، اونو زیاد جدی نگیرید، از اساس مشکل داره!!!!
یه سوالی را می خواستم جواب بدم فکر کنم سوال این بود:
What separates a human soul and a human body?
هیچ چیز، در واقع مرزی وجود نداره که بتونیم بگیم انسان تا اینجا جسمه و از اینجا به بعد روح، مثل دو چیز چیز که در هم حل شده باشند.
این مطلب را هم مریم برام گذاشته بود دوست داشتم شماها هم بخونید:
خداوند عشق محض بود وفرشتگان تسلیم و سر به استان.و خدا ندا داد:کجاست نیازی که مرا فریاد کند و عاشقی که معشوق ما باشد.انگاه تو را خلق نمود که نه جسم محض باشی چون نبات و نه روح ناب چون ملک.تو ان دردانه ای که روحت عاشق است و جسمت ابزار نیازکه چون برای یکی شدن امدی دست خواهی که در اغوش بگیری .پا خواهی که از پیش روان گردی و چشم که در هر نظر بینیش و لب که ثناگوی رویش باشی و گوش که نجوای پر مهرش شنوی و انگاه یگانه ترینت را بیابی و طریق عشق بیاموزی و بیاموزانی و از عشق بار گیری و پر ثمر گردی و افتاده و صبور و گاه رفتن طعم فراق بچشانی و هجر دلدار به یاد اری و بسوی ان یار بشتابی.

0 نظرات: