سه‌شنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۱

امروز نوشته های سولوژن و رامین باعث شدن ذهنم پرواز کنه به روزهای خوب مدرسه! در واقع عامل اصلیش یکی از جمله های سولوژن بود راجع به در و دیوار مدرسه و جاری بودن زندگی از آنها! البته فضای مدرسه ما با مدرسه فرزانگان که سولو راجع بهش نوشته بود خیلی فرق داشت و خوشبختانه از اون معلمهای تربیتی که رامین توصیفشون کرده بود هم نداشتیم!
مدرسه!!!

چرا دوروبریهای من شاد نیستند؟ یه جای کار ایراد داره، یه چیزی کمه و سوال مهم هم دقیقا اینجاست: چه چیزی کمه؟
یکی از دوستان میگفت که به نظر خودش، از هر نظر خوشبخته ولی خوشحال نیست، چرا؟ شاید یه دلیلش این باشه که دوروبرمون هیچ چیز سر جای خودش نیست. احساس میکنم همه( یا حداقل آدمهای دوروبر من) به یک تغییر احتیاج دارن. ایجاد تغییر به اراده و انرژی احتیاج داره و من متاسفانه هیچ کدوم از این دوتا را دوروبرم نمیبینم!
We all need something new, something that is true

کلاس الکترونیک.......!

گفتن اسم واحدش الکترونیک 3 است، استادش الکترونیک 2 درس میده و الکترونیک 1 امتحان میگیره!( یه جور دنده عقب رفتن!) کاش حداقل دنده عقب میرفت! امروز سر کلاس دیکته گفت و فلسفه درس داد!!! من هنوز اسمی برای این درس پیدا نکردم!!!

0 نظرات: