چهارشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۲

چند وقتیه که دارم کتاب جنس دوم را می خونم، این کتاب بد جوری ذهنم را مشغول کرده، موقع خوندن دائم مشغول مقایسه هستم، مقایسه مطالبی که مطرح شده با چیزهایی که دور و بر خودم می بینم، با آدمها، با جامعه خودمون، با دوستانم ( هم پسرها هم دخترها) و با خودم! فکر کنم به خاطر امتحانات کم کم باید این کتاب را کنار بذارم، اگر اینطوری پیش بره سر امتحان ممکنه بتونم سوالهای استاد را از نظر روانشناسی بررسی کنم ولی اونوقت از جواب دادن به سوال شرمنده ام!!
نویسنده توی کتاب ، مخصوصا جلد دوم ( تجربه عینی) از نمونه کار روانشناسان و شخصیتهای بعضی از رمانها برای اثبات نظریاتش استفاده کرده ، از جمله این شخصیتها ناتاشا و کمتر سونیا دو تا از شخصیتهای جنگ وصلح هستند، این دو مورد ( به خصوص ناتاشا) برام به طور خاص جالب بودند. حدود دو سال پیش جنگ و صلح را خواندم، اون موقع از شخصیت پردازی تولستوی در مورد مردهای کتاب خوشم اومد ولی از زنهای کتاب بدم آمد، مثلا یکی از شخصیتهای زن کتاب که بیشتر از بقیه جلب توجه می کنه ناتاشا است ولی شخصیتش هیچ وقت به پای شاهزاده آندره یا برادرش نیکولا ( شخصیتهای مورد علاقه من) نمی رسه. برام جالب بود که تحلیلهایی درباره ناتاشا توی کتاب جنس دوم بخوانم!

.....من از زنها تجلیل به عمل نمی آورم، و نقص هایی را که وضع آنان ایجاب می کند توصیف کرده ام، اما امتیازها و ارزش های آنان را نیز نشان داده ام.
جنس دوم، سیمون دوبووار

0 نظرات: