دوشنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۸۲

اينجا کنار پنجره تنها نشسته ام

در کوچه ای که عابر درد اشنا کم است

من دفتری پر از غزلم ناب ناب ناب

چشمی که عاشقانه بخوا ند مرا کم است

بازا ببين که در اين شهر پر ملال

*احساس و عشق و عاطفه يا نيست يا کم است


* انقدر کیف داره که گاهی یک چیزایی را از یک جاهایی کش بری:D
یک چیزی مثل این نوشته را!

0 نظرات: