جمعه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۱

باورم نمیشه..... نه نه نمی خوام باور کنم ... نه خدایا نه....چرا ... نه من نمی تونم باور کنم که این اتفاق براش افتاده....... خدایا......... یان یعنی فرصتش کوتاه است و ..... وای نه......... خدایا......... چرا یکی از عزیزای من؟ چرا؟ عجب تابستون مذخرفیه..... خدایا... کاش حداقل زودتر بیاد ایران ... من چه جوری به هیچ کس نگم؟
خدایا.....

0 نظرات: