چهارشنبه، تیر ۱۸، ۱۳۸۲

امروز صبح امیر آباد کار داشتم، کجا؟ خیابان بیستم! از شب قبل یکی دو نفر از اطرافیان پیشنهاد کردند که به خاطر 18 تیر بودن امروز و باقی قضایا با من بیان تا یکبار اتفاقی نیفته!!! ...... صبح که سوار تاکسی شدم راننده تاکسی داشت برای آقایی که جلو نشسته بود تعریف می کرد که از صبح تعدادی موتور سوار با باتوم را دیده که به طرف امیر آباد می رفتند خلاصه آقاهه یه جوری تعریف می کرد که من فکر کردم دارم میرم میدون جنگ! .... توی امیر آباد از تاکسی که پیاده شدم وضعیت دنیا کاملا عادی بود، هیچ خبر خاصی نبود و همه چی امن و امان بود.

0 نظرات: