جمعه، تیر ۲۷، ۱۳۸۲

یک تصویر
مدتیه که داره شکل می گیره، اولش تار بود و غیر شفاف، باورش نمی کردم، نمی تونستم ، دقیق تر بگم نمی خواستم. از اون به بعد روز به روز واضح تر شد، کم کم روشنتر شد، رنگهاش مشخص شدن، صورتها را توش تشخیص دادم. دیدم، دیدم..... تصویر زشتی نیست ولی آزار دهنده است. دیگران را آزار نمی ده، تازه شاید از دیدنش شاد هم بشن حق هم دارن ولی خوب من هم حق دارم، حق دارم بگم که آزار دهنده است. دیگه تار نیست، دارم می بینمش، هنوز هم نمی خوام، قبول کردنش سخته ، تلخه، ولی هست. از واقعیت نمی شه فرار کرد، هرچه قدر هم سخت باید قبولش کرد.

0 نظرات: