دوشنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۱

تازگی یک کتابی خوندم که تصمیم گرفتم به شماها هم معرفیش کنم . کتاب حاشیه نشینان، نوشته سوزان الوییز هینتون ، ترجمه نجمه فخرایی، نشر هوای تازه.
شعر رابرت فراست را هم از روی اون براتون نوشتم. کتاب جالبی بود، راجع به یک گروه از جوانان امریکایی با شرایط فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی خاص خودشون. یک مسائل و مشکلاتی هست که در همه جای دنیا وجود دارد و فقط ظاهرش در فرهنگهای مختلف متفاوت است. ولی به قول نویسنده کتاب، زندگی برای همه سخته.
اینم یک قسمت از مقدمه مترجم کتاب :
ما گروهی موجودات سرگردان و متحیریم که هنگام سکوت شب در تاریکی و سرما گوش به صداهای آشنای بیرون پنجره داده ایم و بیخبر از یکدیگردر انتظار بی پایان خودخیمه ای از آرامش را برای یکدیگر به ارمغان
می آوریم.انسانهایی که همه در انتظار سپیده دم به سر می بریم. سپیده دمی که پیش از نمایان کردن چهره خود هرگز وعده و تضمینی برای آمدن به هیچیک از ما نمی دهد.

0 نظرات: