شنبه، تیر ۲۲، ۱۳۸۱

سلام!
هری پاتر را خوندین؟! تو کتاب سوم یا چهارم نوشته بود که دامبلدور ( مدیر مدرسه) وقتی که کلی فکرهای مختلف تو سرش باشه با چوب جادو ییش آنها را تو یه ظرف میریزه تا هم سرش سبک تر بشه و هم از بیرون بتونه آنها را بهتر ببینه و بررسی کنه. گاهی اوقات وب لاگ هم همین نقش را دارد با این تفاوت که با اون چوب جادویی فکرها و درگیریها از مغز خارج می شن ولی با این چوب جادو ( وب لاگ!) فکرها از مغز خارج نمی شن فقط اینجا کپی می شن و سر آدم سبک تر می شه! البنه می شه از بیرون هم بهتر دیدشون و بررسیشون کرد.
راستی دفتر خاطرات هم می تونه یه جورایی چوب جادو باشه فقط اینکه چون نوشته های دفتر معمولا با کسی تقسیم نمیشن کمتر سر آدم سبک می شه!

راستی تا حالا براتون پیش اومده که سر کلاس یه سوالی مطرح بشه و یه جوابی هم به نظر شما برسه ولی هیچی نگین
چون فکر می کنین غلطه ولی بعد معلوم بشه که کاملا درست بوده؟ امروز این اتفاق برای من افتاد. گاهی اوقات یه ذره اعتماد به نفس چیز خوبیه!

0 نظرات: