سه‌شنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۱

وقتای دلتنگی ، قدم زدن تو یکی از خیابونای تهران ( اونجایی که بزرگ شدم) تسکین خیلی خوبیه. دیشب بود داشتم فکر میکردم حالا کی وقت میکنم برم محله قدیمی و اونجا قدم بزنم ، خوشبختانه امروز صبح وقتش رو پیدا کردم یعنی برام پیدا کردند!
خیلی خوب بود، فکر کنم یک ساعتی اونجاها قدم زدم و کلی حالم بهتر شد. خوبیش اینه که اونجا نزدیک دانشگاه است و تا دانشگاه هم پیاده رفتم!
تازگیها به هرکس و هرکجا که فکر میکنم خیلی سریع، ( رکوردش 24 ساعته!) میبینمشون. جالبه نه؟!

0 نظرات: